پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی

سایتی پیرامون بررسی نقش طلاب در مقابله با تهاجم فرهنگی

پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی

سایتی پیرامون بررسی نقش طلاب در مقابله با تهاجم فرهنگی

پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی
آخرین نظرات

۱ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

به نام خدا

بررسی جایگاه دین در جامعه مصرفی یا سبک زندگی در آرای زیمل

چکیده

ازنظر زیمل سبک زندگی در دنیای مدرن، سبک زندگی مبتنی بر مصرف است. این سبک زندگی منجر به وجود آمدن انبوهی از تضادها و تقابل‌ها برای انسان مدرن است. انسان مدرن در این زندگی تأثیر چندانی برای دین قائل نیست و تظاهر به دین‌داری در برخی از ابعاد زندگی‌اش؛ تنها چیزی است که از دین در زندگی او موجود است. انسان مدرن دو راه بیشتر ندارد یا ادامه دادن به این سبک زندگی است و استفاده ابزاری از دین یعنی نداشتن تقید کافی به دین یا اینکه به روح دین برسد و دین‌داری او از روی فطرت باشد و سبک زندگی خود را مطابق با این روحیه شکل دهد که می‌توان آن را سبک زندگی مبتنی بر تمایلات دینی نامید. در این نوع از سبک زندگی، انسان مدرن برای اینکه از تضادهای موجود در زندگی‌اش رها شود چاره‌ای جز رفتن به سمت آن ندارد روح دین در تمام زندگی او به جریان افتاده و او را آرام می‌سازد.

کلمات کلیدی

زیمل،سبک زندگی،دین،انسان مدرن

مقدمه

واژه‌ی style در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد که عمدتاً برای اشاره به دو جنبه‌ی زیبایی‌شناختی و تمایز در حوزه‌ی هنری و ادبی استفاده می‌شود. اما ترکیب Lifestyle (سبک زندگی) مفهومی جدا از بعد ادبی و هنری است و بیشتر به حوزه‌ی زندگی اجتماعی انسان‌ها نزدیک است.

به نظر زیمل سبک زندگی کل به‌هم‌پیوسته‌ی صورت‌هایی است که افراد یک جامعه برای زندگی خود برمی‌گزینند ولی این گزینش‌ها دو ویژگی دارد :

1.مطابق انگیزه‌های درونی و سلایق خودشان است.

2.از روی  تلاشی است که برای ایجاد توازنی میان شخصیت ذهنی و فرهنگ عینی و انسانی‌شان به انجام می‌رسانند.[1]

 

انسان مدرن و نیاز به بازگشت دوباره به سمت دین

ازنظر زیمل عمل مصرف یکی از عناصر مهم و راهگشا در برساختن هویت‌ها و سبک‌های زندگی در کلان‌شهرها است. انسان مدرن از طریق روی آوردن به مصرف برای زندگی خود چیزی به‌جز تقابل و تضاد به وجود نیاورده است.انسان مدرن به فکر رسیدن به آرامش است ولی باید از راه صحیح آن را به دست آورد نه اینکه تضادها و عوامل بر هم زدن آرامش را رها کند یا از آن‌ها فرار کند. به بیان زیمل «آهنگ زندگی مدرن در متن این تقابل‌ها و این تلاطم‌های مستمر برای آینده وظیفه‌ای را تعیین می‌کند وظیفه رهایی و آشتی حال‌آنکه تا پیش‌ازاین رهایی و آشتی جز با فرار از این تقابل‌ها و تلاطم‌ها به دست نمی‌آمدند.»[2]

نیاز به آرامش و رهایی از این تقابل‌ها به‌آرامی تأثیر خود را بر روح انسان گذاشته و انسان را به‌صورت فطری به سمت راه‌حل درست و صحیح هدایت می‌کند. نیاز، اغلب روح را در وضعیتی خاص غوطه‌ور‌می سازد وضعیتی که او را پذیرای احساسات دینی می‌سازد.»[3] . زیمل چاره نهایی انسان مدرن را روی آوردن دوباره به دین می‌داند. به گفته او «یک واقعیت  استوار که برای (انسان مدرن) باقی می‌ماند وجود مسلم و غیرقابل‌تردید نیاز مذهبی یا به بیانی هوشیارانه‌تر نیازی که تاکنون به‌وسیله دین برآورده شده است.[4].بنابراین« انسان مدرن می‌تواند از نو به دین نزدیک شود.» [5]

 

اگر انسان مدرن به سمت دین گام بردارد برای این نیازها توانسته است پاسخ مناسبی را پیدا کند.زیمل به این نکته این‌گونه اشاره می‌کند:«انسان به دین نیاز دارد تا فاصله میان نیازهای خود و ارضای آن‌ها، میان آنچه باید انجام دهد و آنچه انجام می‌دهد، میان درک آرمانی‌اش از جهان و واقعیت را کاهش دهد.»[6].«گرایش‌های متضاد و ناسازگار روح در نگرش دینی تسکین و راه‌حل تضادهایشان را می‌یابند.» [7]

از منظر زیمل «دین، خود، به عرصه مبارزه فرود می‌آید. از این یا آن جبهه طرفداری می‌کند درحالی‌که داور این مبارزه نیز هست.»[8] « دین تضادهایی را که بیرون از خود می‌یابد و تضاد بعدی را نیز که میان او و کلیت زندگی در بیرون از او دائما صورت می‌گیرد آشتی می‌دهد.»[9] و بنابراین در نزد زیمل«معنای دین‌داری همزیستی بخشیدن به همه این تقابل‌هاست.» [10]

این همزیستی یعنی ایجاد وحدت در میان این تقابل‌ها. زیمل به این نکته این‌چنین اشاره می‌کند «آنچه از منظر دین اساسی تراست به‌ویژه در مورد انسان مدرن نتایجی است که دین در پرتو تقابل‌های زندگی درونی به آن‌ها دست می‌یابد.[11] به یمن دین‌داری تقابل این پدیده‌ها(تضادها و ناسازگاری‌های روحی) از وحدت عمیق‌تری حکایت می‌کند وحدتی که کل حیات یک موجود زنده را از خلال کارکرده‌های اجزای مختلفش حفظ می‌کند. [12]

خلاصه اینکه دین باید  دوباره جایگاه واقعی خودش را در زندگی انسان مدرن به دست آورد.«دین یکی از عناصر زندگی است. دین باید در میان این عناصر قرار بگیرد و روابط متقابلی با آن‌ها برقرار کند تا وحدت و تمامیت زندگی کامل شود اما از طرفی دین به‌مثابه قدرتی برابر با آنچه اغلب زندگی تجربی‌مان می‌نامیم رودرو قرار می‌گیرد و از این نظر است که دین بیان‌کننده مجموعه عناصر زندگی است و آن را متعادل می‌سازد.» [13]

دین‌داری باید به‌صورت کامل باشد

سؤالی که به وجود می‌آید این است که این دین‌داری چگونه باید باشد.زیمل خصوصیت یک دین‌داری مطلوب را جامعیت در ابعاد و احساسات مختلف انسان می‌داند. در نظر او اگر این نگاه جامع در روح دین‌داری انسان نباشد دین‌داری او نمی‌تواند کامل صورت بگیرد.

«هر دین‌داری چنانچه فقط بر پایه‌یک احساس مانند اطاعت یا عصیان، تحقیر یا اعتلای خود، امید یا پشیمانی و نومیدی، عشق و شور یا آرامش باشد ناکامل است.» [14]

 زیمیل تأکید بر جاری بودن روح دین‌داری در تمام زندگی یک انسان دین‌دار دارد و از اینجاست که می‌توان به اشاراتی به نوع و سبک زندگی که دین مدنظر دارد در آثار او پی برد.«انسانی که حقیقتاً دینی است فقط برخی از لحظات محدود زندگی خود را به احساس دینی اختصاص نمی‌دهد این علو روح دست‌کم به‌طور بالقوه در تمامی لحظات زندگی او حضور خواهد داشت زیرا او احساس می‌کند که اصل حیات زندگی‌اش از علو روح ناشی می‌شود.» [15]

او از کسانی که در ابعادی از زندگی دینی هستند و در ابعاد دیگر به دین اعتنایی ندارند انتقاد می‌کند و این‌گونه دین‌داری را راه‌حل لازم نمی‌داند.«امروزه مسئله دین در صورتی حل می‌شود که مردم بخواهند زندگی‌های دینی داشته باشند نه زندگی‌هایی که با دین زیسته شوند بلکه زندگی‌هایی که با خود ذاتشان دینی‌اند.»[16]

از منظر زیمل باید با تمام وجود اعتقاد به دین داشت و نگاه ابزاری به دین نباید کرد.او می‌گوید« من شکی در این مورد ندارم کسانی که با مشکل مواجه می‌شوند مردمی هستند با برخی از عناصر مذهبی در سرشتشان. مردمی که به این دلیل به دین نیاز دارند که ان مختص هستی‌شان نیست و دین برای آنان شکاف به‌طور دردناکی محسوس را در وجودشان پر می‌کند.[17]

راه‌کار به دست آوردن دین‌داری کامل

دین‌داری کامل در ذات هر انسانی به‌صورت فطری وجود دارد و کافی است انسان به درون خود توجه کند.«شخصی که تبعا مذهبی است خصایص فطری معینی دارد . او بر مبنای سرشتش زندگی را به نحوی متفاوت با شخص غیرمذهبی تجربه می‌کند و شکل می‌دهد و این کار را حتی اگر در جزیره‌ای خشک و بی‌آب‌وعلف زندگی می‌کرد انجام می‌داد.»[18] دربیانی دیگر این‌طور توضیح می‌دهد« من اطمینان دارم که فرآیندهای فطری روحانی مردمی که اصلاً می‌توان آن‌ها را دینی دانست از همان اول می‌تواند به‌مثابه فرآیندهای دینی روی دهد درست همان‌طور که حرکات شخص باوقار فی‌نفسه باوقار هستند.»[19]

چگونگی سامان بخشی دین‌داری کامل به زندگی انسان مدرن

چنین گفته شد که اگر شخص دین‌دار دین را در تمام ابعاد زندگی خود راه دهد دین به این موفقیت می‌رسد که تمامی تضادها را از بین ببرد.اما چگونه این امر صورت می‌گیرد ؟ پاسخ در این است که با ایجاد وحدت بین امری که تمام این تضادها و تقابل‌ها با آن وجه اشتراک دارند و برای این ایجاد وحدت باید متعلق دین فراتر از این زندگی مادی باشد.«دینی که در مرکز زندگی جای گرفته به روابط به سایر متعدد و بسیار متضاد با محتواهای زندگی راه می‌یابد اما در همان حال فراتر از زندگی می‌رود.» [20]

به بیانی دیگر در نگاه زیمل این متعلقِ دین است که بیشتر معرفی دین را به عهده دارد و این متعلق، برای این‌که دین‌داری کامل را محقق سازد باید یک متعلق وحدت‌بخش باشد و از وحدت ابعاد مختلف زندگی انسان حاصل شود.

«جایگاه متعلق دین در انسان با پرتوهای برآمده از تمامی لایه‌های روح که در این متعلق باهم تلاقی پیدا می‌کنند تعیین می‌شود .به‌واقع باید این متعلق دست‌کم  بالقوه این امکان را فراهم بیاورد که با احساسات متفاوت درک شود این‌چنین است که باید تعلقات چندگانه و متفاوت زندگی جمع شوند تا جهات متعدد آن‌ها وارد بازی شود و مشخصاً بتواند جایگاه متعلق دینی را کشف کند.» [21]

به عقیده نگارنده زیمل به زیبایی شرایطی را برای پیوند انسان مدرن باخدایی که اعتقاد با آن را کنار گذاشته بود از طریق معرفی صحیح متعلق دین فراهم می‌آورد. «مسلماً باید متعلق در عالم ماوراء قرار داشته باشد زیرا این خطوط فراوان و ناهمگرا را نمی‌توان در زندگی تجربی آشتی داد.»[22]و او را گام‌به‌گام جلو می‌برد و روح رهایی انسان مدرن را از چنگال هر آنچه او را اسیر کرده تقویت می‌کند.«دین کاری می‌کند که انسان از خود فراتر رود.» [23]

بنابراین در زندگی یک انسان دین‌دار تماماً علو روح حاکم می‌شود.«بدین ترتیب تکثر حیات درونی در علو دینی روح به یک وحدت می‌رسد چنانکه هستی وحدت خود را در خدا می‌یابد انسانی که حقیقتاً دینی است فقط برخی از لحظات محدود زندگی خود را به احساس دینی اختصاص نمی‌دهد این علو روح دست‌کم به‌طور بالقوه در تمامی لحظات زندگی او حضور خواهد داشت زیرا او احساس می‌کند که اصل حیات زندگی‌اش از علو روح ناشی می‌شود.» [24]

این علو روح آیا نهایتی دارد؟به عقیده نگارنده روحیات دینی زیمل بسیار به روحیات و باورهای مسلمانان نزدیک است. او گستره علو روح انسان را رسیدن به خدا می‌داند. از طرفی دیگر رسیدن به خدا را در پرتو فنای کامل محقق می‌بیند.البته این جمله‌ای است که در آثار زیمل به آن اشاره مستقیم نشده است ولی می‌توان اشاراتی را به این نگاه عمیق عرفانی او به دست آورد.

«به‌درستی احساس می‌کنیم که حتی کامل‌ترین عشق هرگز به فرجام نهایی‌اش نمی‌رسد گویی عشق هدفی دست‌نیافتنی داشته که آن را حذف من یا چیز دیگر می‌نامیم هدفی که جز در نامتناهی نمی‌توان بدان دست‌یافت.»[25]

 نکته شایان‌ذکر دیگر این مطلب است که آیا دین فقط گزاره‌های اخلاقی است: رویکردهای گوناگونی به این پرسش وجود داشته است.در نگاه برخی دین مجموعه‌ای از گزاره‌های اخلاقی است ولی از نگاه زی مل دین فراتر از اخلاق است.«روشن است که تقلیل دین به اخلاق محض تا چه حد نادرست است زیرا هدف اخلاق صرفاً غلبه بر عناصر فروتر وجود ما یا نفی آن‌ها به نفع عناصر برتر است هیچ‌گاه نمی‌توان دین را به مسائلی این‌قدر ساده تقلیل داد.» [26]

نتیجه

سبک زندگی مبتنی بر دین فطری به انسان این اجازه را می‌دهد که در همه حال آزاد باشد و متأثر از شرایط محیط نباشد و دین هیچ‌گاه در نزد او از کارایی نیفتاده و کارکردهای خاص خود را در زندگی به‌طور کامل دارا باشد.«شخص مذهبی هیچ‌گاه بی‌چیز نمی‌ماند چراکه او تمامیت هستی را داراست بنابراین او نیست که با دشواری‌هایی که دین را در جهان مدرن متأثر ساخته روبرو می‌شود.» [27]

 منابع

زیمل, گئوریک. مقالاتی درباره دین. با ترجمه شهناز مسمی پرست. تهران: نشر ثالث, 1388.

زیمل, گئوریگ. دین. با ترجمه امیر رضایی. تهران: نشر نی, ۱۳۹۳.

مهدوی کنی, محمد سعید. “مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی.” فصلنامه تحقیقات فرهنگی, سال اول.

 

 



[1] رک : مهدوی کنی محمد سعید مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی [مقاله] // فصلنامه تحقیقات فرهنگی. - سال اول. - جلد شماره 1.

[2] زیمل، دین،133

[3] زیمل، دین،130

[4] زیمل،مقالاتی درباره دین،75

[5] زیمل، دین،124

[6] زیمل، دین،132

[7] زیمل، دین،124

[8] زیمل، دین،132

[9] زیمل، دین،132

[10] زیمل، دین،124

[11] زیمل، دین،124

[12] زیمل، دین،125

[13] زیمل، دین،132

[14] زیمل، دین،124

[15] زیمل، دین،125

[16] زیمل،مقالاتی درباره دین،83

[17] زیمل،مقالاتی درباره دین،85

[18] زیمل،مقالاتی درباره دین،83

[19] زیمل،مقالاتی درباره دین،81-82

[20] زیمل، دین،132

[21] زیمل، دین،125

[22] زیمل، دین،125

[23] زیمل، دین،131

[24] زیمل، دین،125

[25] زیمل، دین،126-127

[26] زیمل، دین،130

[27] زیمل،مقالاتی درباره دین،85

صادق مولایی