رسیدیم به این مطلب که کنترل اجتماعی چیست؟
کنترل اجتماعی مجموعه سازوکارهاییست که جامعه برای پاسداری از ارزشها و معیارهای پذیرفتهشده و واداشتن اعضا به سازگاری و درهم شکستن ارادههای نا همسو به شیوههای مختلف اعمال میکند.[1] برخی از این سازوکارها به شیوه رسمی با وضع قوانین توسط کارگزاران مسئول و تنبیه متخلفان است[2] و برخی بهصورت غیررسمی شامل تذکر و تهدید موقعیت اجتماعی ... است.
خب این کنترل اجتماعی چه اهمیتی دارد؟
برای درک درست اهمیت کنترل اجتماعی ابتدا این نکته را باید در نظر بگیریم که ما انسانها اصولاً در انتخاب یک رفتار، ابتدا اقدام به محاسبهای به نام هزینه – فایده می کنیم و پسازآن در مورد ارتکاب یا عدم ارتکاب آن رفتار تصمیم میگیریم و سپس بر همین مبنا انتخاب میکنیم که کاری را انجام بدهیم یا خیر. این محاسبه حتماً در میان مجرمین نیز شایع است و آنها غالباً بعد از محاسبه هزینه جرم و کمتر بودن آن از فایده جرم، ارتکاب جرم را انتخاب میکنند.
خب حالا چه نتیجه ای می خواهیم بگیریم ؟
این نتیجه را که اگر در جامعه ما از اِعمال ساختارهای نظارتی و کنترلی دقیق اعم از رسمی و غیررسمی کوتاهی بکنیم هزینه جرم و انحراف پایین میآید و زمینه ارتکاب تخلف، توسط خیلی از افراد فراهم میآید.[3] بهعنوان نمونه در مورد بدحجابی من فکر می کنم که افراد بدحجاب احساس میکنند این تخلف اصولاً یا هزینهای در برندارد یا اینکه هزینهای اندک و موقت دارد که در مقابل منافع بدحجابی قابلاعتنا نیست.
خب یک سؤال حالا که کنترل اجتماعی این قدر مهم است پس ما چرا در بهکارگیری و اِعمال ساختارهای نظارتی و کنترلی در جامعه کوتاهی می کنیم؟
پاسخ این است که این کوتاهی ناشی از دو چیز است هم ناشی از بیتفاوتی عامه مردم به امرونهی و هم ناشی از ضعف حاکمیت[4] در تحلیل مسئله حجاب است.
اما بیتفاوتی عامه مردم این طوریست که هیچ عکسالعمل چشمگیری در هنگام عدول
از تعهدات نشان نمی دهند یا عکسالعمل انها آنقدر ضعیف هست که هیچگونه بازدارندگی
ندارد وگاهی اوقات نهتنها بازدارندگی ندارد، در مسئلهای مثل مسئله حجاب اصلا تغییر ماهیت می دهد و به ضد خود تبدیل می شود به طوری که اصلا ما
میتوانیم خود ضعف کنترل اجتماعی را بهعنوان یکی از علل گرایش به بدحجابی بیان کنیم.
[1] غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، ص 142
[2] رک: مصباح یزدی، کاوش ها و چالش ها، ج 1، ص 136
[3] غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، ص 143
توضیح بیشتر: رک: غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، ص. 142
[4]
رک: غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، بخش کوتاهی دولت در مسئله حجاب، ص
168
بنابراین وقتی مردم این گونه اند باید نقش حاکمیت پر رنگ تر باشد
اما سوال : آیا حاکمیت اصلا اجازه ورود به این قضیه را دارد یا خیر یعنی آیا در کنترل اجتماعی می تواند شرکت داشته باشد ؟
پاسخ مثبت است باید بگوییم نسبت به رفتارهایی که تأثیر اجتماعى دارد و تجاوز به حقوق دیگران محسوب مىشود، درصورتیکه این تأثیر مستقیم باشد علاوه بر مردم وجود یک نیروى قاهره اجتماعى به نام حکومت هم لازم است تا جلوى این تجاوزها را بگیرد جالب اینکه این مطلب مختص به اسلام و ادیان الهى نیست؛ همچنین در جایى هم که عملى ضرر معنوى براى جامعه دارد اسلام به حکومت اجازه داده و بلکه آن را مکلف کرده که دخالت کند و این مطلب، یکى از تفاوت هاى اساسى اسلام با نظام هاى دمکراسى و لیبرال است.[1] از نظر حکومت هاى لیبرال و مردم سالار، اگر کسى با پوشش نامناسب در کوچه و خیابان بیاید این یک رفتار خصوصى تلقى می شود و کسى حق تعرض به او را ندارد، اما اسلام این عمل را به لحاظ اثرات مخرب معنوى و تربیتى آن ممنوع کرده و در صورتى که کسى از آن تخطى کند، به عنوان مجرم با او برخورد مىکند.[2]
درنهایت بهعنوان جمعبندی میتوان گفت مداخله حکومت در اِعمال و به کارگیری ساختارهای نظارتی و کنترلی صحیح است و مبتنی بر سه اصل است:1. عدم ضرر که جهت پیشگیری از ایراد ضرر شخص به دیگری است 2. اصل پدرسالاری حقوقی که جهت پیشگیری ایراد ضرر شخص به خویش است. 3. اصل اخلاقگرایی حقوقی که جهت صیانت از ارزشهای اخلاقی است. این اصول دخالت حکومت را هم در حیطه عمومی و هم در حیطه خصوصی توجیه میکند[3]
من فکر می کنم امربهمعروف و نهی از منکر بهعنوان اولین مصداق ورود حکومت در حیطه عمومی و هم در حیطه خصوصی است.البته این را هم باید در نظر بگیریم که زمانی که صحبت از امربهمعروف و نهی از منکر میکنم طبیعتاً این فریضه را با مراحل و شرایطش در نظر می گیریم
همچنن در مورد ورود حکومت به حوزه حجاب و عفاف
در قالب امربهمعروف و نهی از منکر دو نکته را باید درنظر داشته باشیم اول آنکه ورود
حکومت لزوماً از برخورد به معنای مجازات شروع نمیشود و ابتدا تذکر و توصیه و در
صورت عدم تأثیرکار به مرحله الزام عملی می کشد[4]. نکته دوم اینکه
یکی از مصادیق امربهمعروف و نهی از منکر تبلیغ عملی معروف و ترک عملی منکر است که
در مورد دولت بهصورت زمینهسازی انجام معروف و ترک منکر معنا پیدا می کند. بهعبارتیدیگر
وظیفه نهاد حاکم در باب امرونهی نسبت به پدیده بدحجابی در درجه اول زمینهسازی
برای رفتار محجبانه باید باشد و در مرحله بعد از بین بردن زمینههای بدحجابی.در مورد این زمینه سازی ها در فرصت های آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
[1] با دقت در مفهوم حکومت توحیدی عقل حکم خواهد نمود که ورود حکومت در برقراری امنیت اخلاقی امری است ضروری و بدیهی که این امر نه از حقوق بلکه از تکالیف حکومت اسلامی است و دلیل تردید و شک برخی از افراد در این مقوله را میتوان مقایسه حکومت اسلامی را با حکومتهای غیردینی و غیر الهی دانست که در آنها اخلاق امری خصوصی و ناظر به سلیقه شهروندان است و درنتیجه حکومت در قبال آن احساس وظیفه نمیکند رک: غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، ص. 249
[2] مصباح یزدی، کاوشها و چالشها، ج 1، ص 166
توضیح بیشتر: قواعد حقوقی ضمانت اجرایی مادی و اجتماعی دارد و قانونگذار با انواع وسایل، اشخاص را ناگریز از اطاعت آنها میسازد. رک: کاتوزیان، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، ص 61
[3] غلامی، مسئله حجاب در جمهوری اسلامی ایران، ص 247
[4] نخستین وظیفه قانونگذار یافتن قواعدی است که عادلانهترین راهحلها را در روابط اجتماعی ارائه دهد رک: کاتوزیان، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، ص 73