که نفس انسان را از هوی و تمایلات منفی و قبایح و زشتی ها باز می دارد. ابوالبقأ، برخی از نامهای عقل را بر شمرده و می گوید: عقل را «نُهی» گویند ؛ به خاطر این که زیرکی و شناخت و رأی، به عقل منتهی می شود[2]
نهیه در قرآن و روایات نیز به معنای عقل به کار رفته است. در قرآن، دوبار به صورت جمع (نهی) استعمال شده است: «اِنَّ فی ذلِکَ لآیاتٍ لأُولِی النُّهی.»[3] از امام علی علیه السلام نقل شده است: «حبُّ العلم و حُسنُ الحلم و لزوم الثواب من فضائل اولی النهی و الالباب.»[4] در پایان روایت بسیار زیبایی را نقل می کنیم که منظور از أولی النهی در قرآن را بیان می کند:
ابن محبوب از ابن رئاب از عمار روایت میکند که گوید: به امام صادق - علیهالسلام - عرض کردم: معنی و تفسیر این فرمایش خدای عزوجل: (ان فی ذلک لآیات لأولی النهی)[5]«مسلما در اینها نشانههای روشنی برای خردمندان (أولی النهی) است» چیست؟
حضرت فرمود: به خدا ما اولی النهی هستیم.عرض کردم: فدایت شوم؛ اصلا معنی أولی النهی چیست؟
حضرت فرمود: آنچه خداوند به پیغمبرش خبر داد در ارتباط با آنچه پس از او واقع میشود از قبیل: ادعای ابوفلان خلافت را و قیام به آن، و آن دیگری که بعد از او آمد، و سومی که پس از آن دو آمد، و پس از آنها بنی امیه.
پس رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - خبر آن را به علی - علیهالسلام - داد، و همان طور شد که خدا به پیامبرش - صلی الله علیه و آله و سلم - و پیامبر خدا به علی - علیهالسلام - خبر داده بود. و همان طوری که به ما از علی - علیهالسلام - رسیده بود درباره ی حکومت بنی امیه و غیر آنها. این است تفسیر آیه ای که خداوند آن را در کتاب خود آورده است: «مسلما در این ها نشانه های روشنی برای خردمندان (اولی النهی) است»، و مائیم اولی النهی که منتهی شد و به ما رسید علم همه ی اینها، و ما برای خدا صبر کردیم.
پس ما خلفاء خدا بر بندگانش هستیم، و ما خزینه داران دین او هستیم، او را نگهداری میکنیم، و از دستبرد بیگانگان پنهان میکنم، و او را از دشمنانمان کتمان میکنیم همان طوری که رسول خدا امر خود را کتمان میکرد تا وقتی که خداوند به او اجازه داد تا هجرت کند، و با مشرکین بجنگد. و ما طبق برنامه ی پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - عمل میکنیم تا وقتی که خداوند به ما اجازه دهد که دین او را با شمشیر اظهار کنیم، و مردم را به آن دعوت کنیم، ومخالفان آن را همان طور که در آغاز این امر پیامبر عمل نمود با شمشیر بزنیم.[6]
در پایان از دوستان عزیز خواننده یک خواهش دارم که حتما نظرتون را برای من بنویسید
منابع اصلی کمک کننده
کافی، عبدالحسین، مفهوم عقل از دیدگاه دو شارح اصول کافی، مجله علوم حدیث، شماره 26
مهدی زاده، حسین، درآمدی بر معناشناسی عقل در تعبیر دینی، مجله معرفت ، شماره 74
[1] ر.ک.به: ابن منظور، لسان العرب، ماده عقل / جوهری. صحاح اللغة، ماده عقل / احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة / فیومی، المصباح المنیر، ماده نهی / راغب، مفردات / مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 265، ماده نهی / معجم الوسیط، ماده نهی.
[2] الکلیات، أبوالبقأ أیوب بن موسی الحسینی الکفوی، ص 619.
[3] طه: 128 و 54
[4] غررالحکم، ص 42.
[5] سورهی طه آیهی 54.
[6] تفسیر القمی: 419، بحارالأنوار: ج 24 ص 118 ح 1.