پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی

سایتی پیرامون بررسی نقش طلاب در مقابله با تهاجم فرهنگی

پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی

سایتی پیرامون بررسی نقش طلاب در مقابله با تهاجم فرهنگی

پایگاه اطلاع رسانی موسسه برنامه ریزی راهبردی
آخرین نظرات


 

برای شروع بحث خوب است به چند مثال توجه کنیم تا ابتدا با کاربرد واژه هایی که از ریشه بطل است آشنا شده و سپس از دل همین کاربرد ها به معنای واقعی آن نزدیک شویم

 1. در گذشته به شخص شجاع و قهرمان «بَطَل» گفته می شده زیرا این فرد مخالفان خود را باطل می کرد یا به تعبیری از بین می‌برد.(معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۵۸) البته صاحب التحقیق در این جا عقیده ای دیگر دارد و می گوید شاید به این اعتبار به او بطل می گفتند که عنوان شجاع برای او و نیز قدرت و نیروی او ثبات و بقا نداشته و مدتی بوده و سپس از بین می رفته است . (التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج ۱، ص ۲۹۰) گویا اختلاف نظردر این جا تمام شدنی نیست و راغب هم در این جا نظر دیگری دارد او معتقد است ازآن بابت به او بطل می گویند که به پیشباز مرگ مى‏رود یعنى خون خود را برایگان میدهد(ترجمه مفردات، ج‏1، ص: 281)

 2. به چیزى هم که به سود دنیوى و اخروى نرسد و منجرّ نشود- بَطَّال‏ و ذو بِطَالَة گویند (بیهوده و پوچ و بی ‏معنى)(ترجمه مفردات، ج‏1، ص: 280).

 3. در وقتى که کسى کشته شود و دیه و خونبهائى از آن حاصل نشود،عرب بَطُلَ‏ دَمُهُ را به کار می برد (ترجمه مفردات، ج‏1، ص: 280).

 4. همچنین به  موجودی که غیر منطبق با طبیعت و خلقت اصلی خود است باطل می گویند مثل چشم ، دست یا هر عضوی از بدن که در حادثه‌ای از طبیعت اصلی خود خارج شود به‌نحوی که کاری از آن نیاید باطل خوانده‌می‌شود سخن باطل نیز سخن بی‌محتوا و غیر مطابق با‌واقع را گویند نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۸۳‌.. من یاد کاغذ باطله افتادم شما چطور؟

  همان طور که از از این مثال ها دریافتید ریشه «ب ط ل» به معنای ضایع، نیست و هدر شدن است (لسان العرب، ج‌۱، ص‌۴۳۲، «بطل») .

خب حالا این سوال به وجود می آید چیزی که به معنای ضایع است چطور آمده مقابل و نقیض حق واقع شده چون ما همیشه حق و باطل را با هم به کار می بریم و این ها را نقیض هم می دانیم و در کتاب های لغت هم به این اشاره شده است در اقرب الموارد هم آمده: باطل مقابل حق است(اقرب الموارد، ج 1، ص 88) . صاحب التحقیق هم «باطل» را نقطه برابر «حق» می داند(التحقیق ، ج ۱، ص ۲۹۰)

و اما جواب : باطل به معنای ضایع هست و ما هرچه را که در مقابل حق بایستد و بخواهد حق را ضایع کند به آن باطل می گوییم

در اقرب الموارد هم آمده: باطل مقابل حق است و آن را فاسد و بی اثر و ضایع می سازد. (اقرب الموارد، ج 1، ص 88) .

 خب حالا این سوال دوباره به وجود می آید چیزی که به معنای نیست است چطور آمده مقابل و نقیض حق واقع شده

جواب : چون همان طور که قبلا بیان شد حق مطابقت با واقع بود اما باطل یعنى چیزى که حقیقت و ثباتى ندارد(ترجمه مفردات، ج‏1، ص: 280) صاحب التحقیق هم می گوید باطل چیزی است که نه ثباتی دارد ونه واقعیتی. (التحقیق ، ج ۱، ص ۲۹۰)

 

خب کار ما هنوز تمام نشده بلکه به گلوگاه بحث رسیدیم : یک مثال می زنم گاهی شده خرید می ریم و مثلا گوجه فرنگی می خریم و بعد بر میگردیم منزل. خانم همن طور که داره اون ها را می شوره بر می گرده در حالی که یک گوجه در دستش است و میگه : آقا دوباره که توی خرید بی دقتی کردی و یک گوجه فاسد و خراب برداشتی (البته شاید این حالت برای من باشه).

چرا؟ چرا این طور میشه خوب دقت کنید علتش اینه که ظاهر گوجه ها تا حدودی همه شبیه به هم بود چه گوجه خراب چه سالم؟

 این جا هم بحث درست همینه ظاهر حق و باطل کاملا شبیه به هم است حتی گاهی اوقات مثل فتنه خوارج ظاهر اهل باطل تا حدود زیادی فریبنده تر است به حدی که یاران امام علی ع به شک افتاده و می پرسیدن آیا باید نماز شب خوان و حافظ قرآن را بکشیم. جرجانی هم در این مورد می گوید هر آنچه از اساس نادرست است، و هر امر بی فایده و فاقد نتیجه که تنها ظاهری درست و نیکو دارد باطل است. (التعریفات، ص‌۱۹.)

 پس یک مولفه ی دیگری که باید به تعریف باطل اضافه بکنیم همین «هم ظاهر و هم شکل با  حق بودن است» این کار را خیلی مشکل می کند . من فکر می کنم راز اینکه برخی از تعاریف در ضمن تعریف کردن به فرآیندی که موجب شناخت باطل می شود اشاره می کنند همین است . به عنوان مثال دهخدا به لزوم تحقیق و تفحص در راه شناخت باطل اشاره می کند و می گوید : باطل چیزیست که پس ازتفحص و تحقیق دانسته شود که حقیقت و ثباتی ندارد و از قول ناصر خسرو می گوید: چو باطل را نیاموزی ز دانش      ندانی قیمت حق ای برادر. و از قول سنایی می نویسد «حق ز حق خواه و باطل از باطل »(لغت نامه دهخدا ذیل واژه باطل) .صاحب قاموس قرآن هم به قضاوت عمومی مردم در مورد باطل اشاره می کند و می گوید: باطل آن است که در قضاوت عمومی مضمحل می شود و بشر در عین ابتلا به باطل به ضرر و ناحق بودن آن حکم می کند. (قاموس قرآن، ج 1، ص 230) همان طور که دیدید این تعاریف در ضمن تعریف کردن به فرآیندی که موجب شناخت باطل می شود اشاره می کنند تا این ظاهر حق بودن را بتوانند از باطل بگیرند.

 

بحث و نتیجه گیری

 

خب اگر یادتون باشه ما قبلا گفتیم که حق در در دو اصطلاح، «حق بودن» و «حق داشتن» به کار می رود. و گفتیم باطل هم نقیض حق است پس باید نقیض بودن آن را در برابر هر دو این معنا ها  اثبات کنیم

اما باطل نقیض حق است به معنای اول یعنی حق بودن

 اشاره به مفهوم عدم و نیستی که در همه کاربردهای واژه «باطل» مشترک است در واقع مربوط می شود به آن قسم از باطلی که در مقابل حق به معنای حق بودن است یعنی مطابقت با واقع و باطل یعنی عدم مطابقت با واقع . و همان طور که مشاهده کردید این عدم مطابقت را باید با فحص و جستجو بدست آورد تا باطل به وضوح روشن شود .

اما باطل نقیض حق است به معنای دوم یعنی حق داشتن

اگر معنای دوم حق را در نظر بگیریم که به معنای حق داشتن بود اگر یادتون باشه مثل حق حیات که من در جامعه دارم و کسی در استفاده از این حق نباید مزاحم من بشه. معنای مقابل آن یعنی باطل در این جا به این معناست که باطل چیزی است که چیزی ندارد که مال او باشد و او بخواهد از آن استفاده کند باطل در واقع فقط ادعای داشتن او را می کند و چیزی ندارد یا به این معنا که باطل می خواهد جلوی چیزی را که مال  حق است  بگیرد و آن را از آن خود کند

 


 

صادق مولایی

نظرات  (۳)

خوب بود،به ما هم سر بزنید.
۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۴ یاسید الکریم
آفرین بر شما 
سلام
وبلاگ خوبی دارید
ولی یه اشکال داره!
قالب وبلاگ رو ریسپانسیو کنید
در ضمن دنبال شدید
به من هم سر بزنید
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی